نویسنده: هارون یحیا
برگردان: علی کوشکی
ترکیه و ایران در طول ادوار گذشته با توجه به موقعیت جغرافیایی خود همیشه دو کشور کلیدی و مهم در منطقه خاورمیانه بوده اند. رابطه دیرینه بین این دو کشور نیز قدمت هزار ساله دارد. شواهد بدست آمده حاکی از این است که ترک ها حتی بیش از مهاجرت آغوزها نیز در ایران سکونت داشته اند. در نتیجه این مهاجرت ها ترک ها جزء مهمی از جمعیت ایران را تشکیل دادند. زبانهای فارسی و ترکی نیز متاثر از این همزیستی شدند بطوریکه واژگان ترکی وارد زبان فارسی شد و فرهنگ ایرانی نیز تاثیری عمیق بر فرهنگ ترکیه بر جای گذاشت. جالب است بدانیم زبان ترکی دومین زبان رایج در ایران است. همچنین، روابط بین ایران و ترکیه محدود به موارد بالا نشد و به سایر حوزه ها همچون حکومت داری، هنر و علوم مختلف نیز گسترش یافت.
در سال 1639یک معاهده مهم بین دولت عثمانی و سلسله صفویان منعقد شد. بر اساس این قرارداد که معاهده قصر شیرین نام گرفت و هنوز هم به قوت خود باقی است، دو طرف 790 کیلومتر از مرزهای مشترک خود را تحدید کردند. این مرز از شهرت زیادی برخوردار است چرا که اولین نوار مرزی است که در طول 377 سال گذشته دست نخورده باقی مانده و همچنین تنها مرزی در خاورمیانه است که بدون دخالت قدرت های استعماری تحدید شده است. از این سند به عنوان یکی از شواهد وجود تاریخی رابطه تاریخی مبتنی بر احترام متقابل بین دو طرف یاد می شود. اگر چه اختلافات و درگیری هایی هم بین دولت عثمانی و ایرانیان بوده است اما این دو علاوه بر معاهده قصر شیرین، اسناد دیگری نیز امضا کرده اند و از روابط سیاسی و نظامی خوبی برخوردار بوده اند. از جمله این معاهده ها می توان به موارد زیر اشاره کرد:
پیمان صلح آماسیه (1555)، پیمان کنستانتینوپل(معروف به معاهده فرهاد پاشا) (1590)، معاهده نصوح پاشا (1612)، معاهده سراب (1618).
در یک بررسی کلی از جنگ جهانی اول می توان دریافت که ایران و ترکیه پس از تشکیل اتحاد مثلت (آلمان، ایتالیا و اطریش) به نوعی اسقلال خود را از دست دادند. دولت بریتانیا نیز همیشه بدنبال گسترش نفوذ خود در ایران بود و به همین منظور در 9 آگوست سال 1919 معاهده ای را با دولت وثوق الدوله امضا کرد که عملا وابستگی مطلق ایران به بریتانیا را تضمین کرد. بر اساس قرارداد 1919، دولت بریتانیا ماموریت یافت قوای نظامی و دولتی ایران را سروسامان بخشد. اما این قراداد با مخالفت مجلس شورای ایران روبرو شد و همانند معاهده سراب هیچ وقت عملیاتی نشد. دخالت قدرت های استعماری در دو کشور ایران و ترکیه طیف های ملی پرست دو کشور را به هم نزدیک تر کرد. نقطه اشتراک این نیروهای ناسیونالیست تفکر ضدامپریالیستی بود که مخالف دخالت بریتانیا در امور داخلی کشورهایشان بودند. خوشبختانه هر دو موفق شدند و توانستند استقلال خود را حفظ کنند.
تهدید دیگری که از جانب بریتانیا متوجه ایران شد کودتا علیه نخست وزیر وقت محمد مصدق در سال 1953 به پشتیبانی لندن بود. محمد مصدق که دو سال قبل از کودتا به نخست وزیری ایران انتخاب شده بود توانست شرکت نفت انگلو-پرشین را ملی کند. بریتانیایی ها از اینکه مصدق در راستای منافع آنها عمل نمی کرد ناراحت بودند و به همین خاطر کودتای سال 1953 را برنامه ریزی کردند، کودتایی که سازمان سیا و MI6 در 20 آگوست 2013 به دست داشتن در آن اعتراف کردند.
در سال 1960 نیز کودتایی در ترکیه به وقوع پیوست که هنوز هم از یاد نرفته است. متاسفانه در 15 جولای امسال نیز ملت ترکیه کودتای خونین دیگری را تجربه کردند که به مدد شجاعت ملت ترکیه در همان ساعات اولیه مهار شد.
بدنبال این کودتا، روابط بین ترکیه و ایران شتاب بیشتری گرفت. رییس جمهور ایران حسن روحانی و وزیر امورخارجه این کشور محمد جواد ظریف حسن نیت خود را نشان داده و در همان لحظات اول کودتا را محکوم کردند. دیدارهای صورت گرفته بین مقامات دو کشور پس از این واقعه تلخ کمک کرد تا دو کشور گام های عملی را بردارند که به نفع امنیت و ثبات منطقه است. اما به نظر میرسد که با توجه به شرایط حاد خاورمیانه دو طرف ماموریت سختی را پیش رو داشته باشند. علیرغم اختلاف مواضع در مورد سوریه، تهران و آنکارا توانستند به درک درستی از نقاط مشترک فراوان بین خود دست یابند. برای نمونه تهران و ترکیه هر دو مخالف جریان های افراطی و تروریستی هستند که منطقه را به بیش از پیش به سمت بی ثباتی و بحران سوق می دهند. نکته مهمی که نباید فراموش کرد این است که با وجود اختلافات گذشته، تهران و آنکارا هیچ وقت روابط با یکدیگر را قطع نکرده اند.
همه کشورهای منطقه میدانند که بزرگترین تهدید برای ساختار متحد و یکپارچه ترکیه سازمان تروریستی پ.ک.ک است. ایران نیز از اقدامات تروریستی این سازمان درامان نبوده است. فعالیت های این سازمان تروریستی نیز از طریق شاخه پژاک از 15 ژوئن امسال در نواحی غربی ایران شدت یافته است. برای حذف چنین سازمانهای تروریستی جدایی طلب همکاری ایران و ترکیه لازم و ضروری است. به همین منظور ترکیه باید همکاری نظامی و اطلاعاتی خود را با ایران افزایش دهد و حتی دو کشور می توانند یک مرکز هدایت مشترک تشکیل دهند. ارتش ایران نیروهای شجاع و بسیار تاثیرگذاری دارد و چنین اتحادی می تواند در کوتاه مدت این سازمان تروریستی را نابود کند. برای نیل به این هدف مهم، دو کشور باید سطح روابط دوستانه خود را تا جایی که می توانند افزایش دهند.
ایران کشوری بسیار صادق است و مردمان آن نیز ملتی شریف هستند. هرگونه تفرقه و جدایی در منطقه اشتباهی بزرگ است و هیچ مسلمانی نباید به خود و دیگران اجازه دهد علیه گروه های دیگر موضع گیری کنند. میلیونها شیعه در ترکیه سکونت دارند و در ایران نیز بیش از 15 میلیون شیعه اذری زندگی می کنند. شیعیان همانند نگینی در میان مسلمانان می درخشند و دنیای اسلام نیز باید به آنها ببالد و افتخار کنند. عشق و دوستی بین دو کشور قطعا به شکوفایی هر دو کمک می کند.
همچنین، اتحاد بین ترکیه و ایران می تواند به حل بحران سوریه کمک می کند. با کمک ایران و روسیه، ترکیه می تواند مذاکرات صلح را با سوریه شروع کند. برای این کار ترکیه لازم است پروسه دشوار اعطای ویزا به شهروندان سوری را تسهیل نماید. همچنین دولت ترکیه می تواند برای احزاب سیاسی شناخته شده سوری و قشر نخبه و تحصیل کرده سوریه در مذاکرات صلح استثنایاتی قایل شود. در نتیجه این رایزنی های سیاسی، می توان به شکل گیری یک دولت انتقالی امیدوار بود که ضربه بزرگی به طرح خاورمیانه بزگ وارد می کند چراکه بانیان این طرح بدنیال فروپاشی سوریه هستند. لازم است که ترکیه و تهران برای پایان بخشیدن به جنگ و خونریزی و کمک به شهروندان بی پناه سوری گامهای فوری و اساسی بردارند. این اتحاد می تواند هرگونه بی ثباتی و نامنی در منطقه را خنثی سازد و به الگویی برای دیگر کشورهای منطقه تبدیل شود و امیدواریم که دیگر کشورها نیز همین مسیر را طی کنند.